English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
international singles court U زمینبازیانفرادیبینالمللی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
singles service court U سرویستکیزمین
international court U دادگاه بین المللی
international court of justice U دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
permanent court of international arbitra U دیوان دایمی داوری بین المللی
singles U مسابقه انفرادی
singles sideline U خطتکیکناری
singles pole U تکپایه
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.] U این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
international U مربوط به کشورهای مختلف
international U ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
international U بین الملل انترناسیونال
international U بین المللی
international U وابسته به روابط بین المللی
international U بازیگر بین المللی
international federation U فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
international union U اتحادیههای بین المللی
international exchange U مرکز تلفن بین المللی
international reserves U ذخائر بین المللی
international treaties U عهود بین المللی
international reserves U اندوختههای بین المللی
international federation U processing forinformation
international trade U تجارت بین المللی
by international standards U در معیارهای بین المللی
international finance U مالیه بین الملل
international trade U تجارت بین الملل
International Modern U [سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
international practice U طریقه معمول به بین المللی
international practice U عرف بین المللی روش جاری بین المللی
international line U خط خارجی
international liquidity U نقدینگی بین المللی
international master U استاد بین المللی شطرنج
international loans U استقراض بین المللی بدهیهای بین المللی
international line U خط بین المللی
international practice U رویه بین المللی
international meeting U مجمع بین المللی
international migration U مهاجرت بین المللی
international law U حقوق بین الملل
International politics. U سیاست بین الملل
international relations U رابطهسیاسیبینکشورها
international investment U سرمایه گذاری بین المللی
international union U اتحادیه بین المللی
international custom U عرف بین المللی
system international U سیستم بین المللی
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
international call U مکالمه بین المللی
socialist international U بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
short international U مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
international classification of U Diseases
international coulomb U کولن جهانی
international council U education in forcomputers
international council U شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
international call U سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی
international comity U نزاکت بین المللی
borland international U یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
international acts U مستندات بین المللی
commodore international, ltd. U شرکت بین المللی کمودور
international dualism U دوگانگی بین المللی
international equilibrium U تعادل بین المللی
international match U مسابقه بین المللی [ورزش]
international etiquette U نزاکت بین المللی
international economics U اقتصاد بین الملل
international units U واحدهای جهانی برق
international acts U اسناد بین المللی
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
international date line U خط موافقتنامه بین المللی
international date line U خط بین المللی تغییر تاریخ
international switching center U مرکز سوئیچینگ بین المللی
international law of the sea U حقوق بین الملل دریاها
international demonstration effect U اثر نمایشی بین المللی
international criminal law U حقوق جزای بین الملل
international file format U استاندارد فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-LD
international bill of the right of man U اعلامیه جهانی حقوق بشر
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
international business machine U corporation
international division of labor U تقسیم کار بین المللی
International System of Units U دستگاه بین المللی یکاها
international gold standard U پایه طلای بین المللی
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
international chamber of commerce U اتاق بازرگانی بین المللی
international business machine U IB
[as] compared to international standards U در معیارهای بین المللی
international economic relations U روابط اقتصادی بین المللی
balance of international payments U تراز پرداختهای بین المللی
international balance of payments U تراز پرداختهای بین المللی
bank for international settlements U بانک پرداختهای بین المللی
systeme international d'units U دستگاه بین المللی واحدها
international road transport U ترابری بین المللی جاده ای
convention international de merchandies U عهدنامه بین المللی جهت حمل کالا با قطار
law of international institutions U حقوق سازمانهای بین المللی
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
subjects of international law U اشخاص حقوق بین الملل
public international law U حقوق بین الملل عمومی
International System of Units U سامانه متریک
private international law U حقوق بین الملل خصوصی
international road haulage U حمل نقل بار بین المللی بوسیله جاده
public international law U حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
balance of international payment U موازنه پرداختهای بین المللی
international telephone circuit U خط تلفنی بین المللی
international table calorie U کالری
international system of units U دستگاه بین المللی احاد
international morse code U مورس اروپایی
international organisation for standard U موسسه بین المللی استاندارد
international monetary reserves U ذخائر پولی بین المللی
international refugee organization U سازمان بین المللی اوارگان
international standard atmosphere U اتمسفر استاندارد بین المللی
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
international system of units U سیستم مترک
international standards organization U سازمان استانداردهای بین المللی
international peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
international standards organization U سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
international monetary fund U صندوق بین المللی پول
international morse code U مورس جهانی
international commercial terms (incoterm U اینکوترمز
international commercial terms (incoterm U قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
International Space Station [ISS] U ایستگاه فضایی بین المللی
Bank for International Settlements [BIS] U بانک تسویه پرداخت بین المللی
unicef (= united nations international U یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
major international road signs U عمدهترینعلائمجهانیجاده
leiter international performance test U ازمون عملی بین المللی لایتر
international air transport association U اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
international atomic energy agency U اژانس بین المللی انرژی اتمی
To be world famous . To enjoy an international reputation. U شهرت جهانی داشتن
Participation rates are low compared to international standards. U میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
By international standards Germany maintains a leading role. U در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
the court above U محکمه بالاتر
right court U زمین سرویس سمت راست
court U بارگاه
to take somebody to court U کسی را محاکمه کردن
court U دادگاه
court of a U محکمه استیناف
to appear before the court U در دادگاه ظاهر شدن
court U محکمه
court U حیاط
court U دربار
court U خواستگاری
court U عشق بازی کردن
court U زمین ورزشهای محوطهای
out of court U داد باخته
ad court U زمین سرویس سمت چپ تنیس
court U دادگاه افهار عشق
out of court U محکوم علیه
The ball is in your court. <idiom> U حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
summary court U دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
rear court U انتهای زمین
religious court U محکمه شرع
provost court U دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
provost court U دادگاه پادگانی
probate court U محکمه امور حسبی
to court favour U توجه و التفات کسی را طلب کردن
probate court U دادگاه وصایا و ارث
to pay court U عرض بندی کردن
to put out of court U شایسته مطرح کردن ندانستن
service court U محل فرود سرویس
ball is in your court <idiom> U [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
summary court U دادگاه بدوی
superior court U دادگاه تمیز
supreme court U دیوان عالی کشور
squash court U زمین بازی اسکواش
supreme court U دیوان تمیز
The ball is in your court. <idiom> U حالا نوبت تو است.
court division U بخش دادگاه
tennis court U زمین تنیس
tennis court U 07/32 در59/01 متر
court division U دادگاه
the superme court U دیوانعالی کشور
superior court U دادگاه عالی
service court U محل فرود سرویس اسکواش
to put out of court U از دستور خارج کردن
traffic court U دادگاه تخلفات رانندگی
out of court settlement U توافق بدون محکمه [حقوق]
kangaroo court <idiom> U
hold court <idiom> U همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
High Court U دادگاهویژهجرائممهم
crown court U دادگاهیدر انگلستانو ولز
court of law U دادگاه
right service court U داورسرویسراست
court referee U داورزمینبازیسرپوشیده
law court U دادگاه قضایی
kangaroo court U دادگاه مندرآوردی
kangaroo court U دادگاه غیرقانونی
kangaroo court U دادگاه پوشالی
court shoes U رجوع شود به pump
court shoe U رجوع شود به pump
volleyball court U 9 در 81 متر
trial court U دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
to settle out of court U به توافق رسیدن خارج از دادگاه
traffic court U دادگاه عبور و مرور
traffic court U دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
trailer court U محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
court style U سبک کورت [دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
contempt of court U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
contempt of court U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
base-court U حیات بیرونی
ante-court U [اولین صحن در خانه های بزرگ]
centre court U حیاطمیانی
to bring somebody before the court [s] U کسی را دادگاه بردن
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
to have recourse to a court U به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
to apply to a court U به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com